گندمزارِ طلایی
دوشنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ۱۱:۲۰ ب.ظ
پاییز با برگ های رنگین اش با باران های گاه و بی گاهش خبر از آمدن می دهد.
و من پناه آورده ام مزرعه طلایی که خسته از هیاهوی آدم هاست.
یقین دارم باران که بیاید این گندمزار فضا را عطرآگین خواهد کرد از بوی خوشِ نانِ تازه ...
پاییز فصل جدایی هاست
نگاه کن کشاورز هم خوشه های طلایی گندم را از گندمزار جدا کرده...
نگاه کن مزرعه همرنگ پاییز شده گمان میکنم مزرعه همانند من و پاییز عاشق است که این چنین به زردی میزند چهره ی معصومانه اش....
من هم میانِ حجم گم شده ی آدم ها
نیستم و قصه ام شده من در میان جمع و دلم در حوالی ات...
+ فاطمه شکری خانقاه
کانال: پاییزِ گیسو طلایی az_mn_be_to@
۹۶/۰۶/۲۷